کی خطش بهتره؟

 کی خطش بهتره؟

یا رسول الله، خط کدام یک از ما بهتر است؟
پیامبر(صلی الله و علیه وآله) که دلش نمی آمد، خط یکی را برتر بخواند، فرمود: میوه های دلم، هر دو خوب است.
گفتند: نه، کدام بهتر است؟
حضرت(صلی الله و علیه وآله) که مانده بود چه کند، حواله شان داد به علی(ع)، لبخندی زد و فرمود: عزیزانم، می دانید که من امی هستم و هرگز مکتب نرفته ام و الفبا ننوشته ام. من حتی وحی الهی را هم خودم نمی نویسم. خط شناسی کار کسی است که خودش نویسنده باشد. خوب است این را از پدرتان علی(ع) بپرسید که خط نویس و کاتب وحی است.
حسن و حسین که چاره ای نداشتند، رفتند سراغ پدر و سوالشان را تکرار کردند. امیر المومنین آغوشش را باز کرد و. هر دو را روی زانوانش نشاند. صفحات را در دست گرفت و نگاهی بر آن ها انداخت و سپس فرمود: هر دو خوب است، خیلی هم خوب است، هم خوانا و هم زیباست.
حسنین که دیگر طاقت نداشتند، گفتند: پدر جان، حقیقت را بگو، کدام بهتر است؟
- ببینید اگر شما مکتب می رفتید، حق این بود که از استادتان بپرسید اما حالا که به مکتب نمی روید و خردسالید، نظر من این است که این سوال را از مادرتان بپرسید. چون مادرتان زهرا(س) بیشتر به کارهای شما می رسد و بهتر می تواند قضاوت کند. هر کدام را که او پسندید، من هم همان را تایید می کنم.
بعد امام(علیه السلام) دستی بر سر پسرانش کشید و با لبخند گفت: در نهایت هم اگر در خانه مطلب روشن نشد، آن وقت شورایی از اصحاب تشکیل می دهیم و حکمیت را به رای ایشان وامی گذاریم.
آن ها که آخرین امیدشان مادر بود، دویدند سمت حیاط پیش مادر و ورق هایشان را به او نشان دادند. مادر گفت: هر دو را خوب می بینم. تفاوت گذاشتن میان آنها خیلی مشکل است. راستش را بخواهید، در جواب چیزی که جدتان و پدرتان آن را پیش من بفرستند، خیلی باید ملاحظه کرد. اصلا چه طور است یک کار دیگر بکنیم؟ این گردنبند من هفت دانه دارد، هر که دانه های بیشتری جمع کرد، خطش را بهتر حساب می کنیم، گرچه این کار قرعه کشی است اما خوب است.
آن وقت فاطمه(ص) دانه ها را بر زمین ریخت، هر کدام سه دانه برداشتند، اما دانه آخری نصف شده بود. پس به هر کدام یک نصفه رسید. بچه ها گفتند: آخرش هم همان طور شد که جدمان و پدرمان و شما گفتید. ولی ما نمی خواستیم دانه را بشکنیم.
مادر به کودکانش نگاهی کرد و فرمود: دانه را شما نشکستید، خدا شکست و چیزی که خدا بشکند به صد هزار درست می ارزد.

منبع: قصه های خوب برای بچه های خوب

پير مغان و وعده شيخ

در آخرین سالی که مرحوم دری در قید حیات بود، یک شب از دهه محرم (شب هشتم یا نهم) جوانی قبل از منبر از ایشان سؤال می کند که: مراد از این شعر چیست؟

مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ

چرا که وعده تو کردی، او بجا آورد

مرحوم دری می گوید: جواب این سؤال را در بالای منبر می دهم تا برای همه قابل استفاده باشد .

ایشان در فراز منبر قضیه...

ادامه نوشته