در بيان ختومات سوره هاى قرآن و فوائد آن

در بيان ختومات سوره هاى قرآن و فوائد آن

ختم بسم الله الرحمن الرحيم

ختم سوره حشر

ختم سوره مزمّل

ختم سوره حمد

ختم سوره قل هوالله احد

ختم سوره انعام

ختم سوره مباركه مؤمنون

ختم سوره مباركه بنى اسرائيل

ختم سوره مباركه طه

ختم سوره مباركه يس

ختم سوره مباركه حم دخان

ختم سوره شعراء

ختم سوره احقاف

ختم سوره والنجم

ختم سوره والذاريات و طلاق و مزمل و الم نشرح

ختم سوره ق

ختم سوره واقعه

ختم سوره عمّ

ختم سوره والليل

ختم سوره والضحى

ختم سوره طلاق

ختم سوره القارعة

ختم سوره والشمس

ختم سوره الم نشرح

ختم سوره قل يا ايها الكافرون

ختم سوره انا انزلنا

ختم سوره انفطار

ختم سوره تكوير

ادامه نوشته

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات-24 آذر 90

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات
موضوع: حق و باطل و شناخت وظايف
تاريخ پخش:  24/09/90


در جنگ جمل حضرت علي از ياران پيغمبر بود. طلحه و زبير هم از ياران پيغمبر بود. عايشه هم زن پيغمبر بود. در يك جبهه طلحه و زبير و عايشه، در يك جبهه هم علي. همه هم از اصحاب پيغمبر. يك نفر گيج شد. گفت: اوه...! اينها خودشان هم به جان هم افتادند. اينها همه از ياران پيغمبر هستند. خودشان به روي هم شمشير مي‌كشند. حضرت علي فرمود: شك نكن. تو چه كار به مردم داري؟ ببين حق چيست؟ حق را بشناس. حق قرآن است. حق قرآن است. قرآن به زنان پيغمبر گفته: «وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُن‏» (احزاب/33) در خانه قرار بگيريد. اگر زن پيغمبر آمد سوار شتر شد، جنگ راه انداخت. اين با «قَرْنَ» تطبيق... بگوييد... ندارد. قرآن مي‌گويد: من عربي مي‌خوانم ببينم شما مي‌توانيد ترجمه كنيد. چون دبيرستاني هستيد. «لا تَنازَعُوا» (انفال/46) مي‌دانيد يعني چه؟ «تنازع» يعني چه؟ نزاع... «لا تَنازَعُوا» يعني نزاع نكنيد. حالا بنده مي‌‌خواهم رئيس جمهور شوم، آن آقا هم مي‌خواهد رئيس جمهور شود، مي‌آييم در تلويزيون با هم نزاع مي‌كنيم. قرآن مي‌گويد: «لا تَنازَعُوا» با هم نزاع نكنيد. پس شما از قرآن دور شديد. قرآن گفت: با هم نزاع نكنيد. بگو: من رئيس جمهور شوم مي‌خواهم چه بكنم. او هم بگويد: من رئيس جمهور شوم مي‌خواهم چه بكنم؟ سياست‌هايتان را بگوييد، مردم به هركس خواستند رأي مي‌دهند. اينكه مي‌آييد يقه‌ي همديگر را پاره مي‌كنيد، مچ مي‌گيريد، قرآن گفته: «لا تَنازَعُوا» نزاع نكنيد، شما نزاع كرديد. از قرآن دور شديد. ...


جوابها در ادامه متن...
براي شركت در مسابقه كليك كنيد

ادامه نوشته

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات-17  آذر 90

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات

يك خاطره من از يك زن مخلصه سراغ دارم. يا نگفتم بشنويد خيلي مهم است يا اگر هم گفتم دو بار بشنويد. پيرزني است وقتي مي‌خواهد بخوابد دو ركعت نماز مي‌خواند و مي‌خوابد. به او گفتند: اين دو ركعت نماز چه نمازي است؟ نماز شب يازده ركعت است. پنج تا دو ركعتي، يك يك ركعتي. اين دو ركعت چيست كه مي‌خواني و مي‌خوابي؟ گفت: نمي‌دانم، فقط مي‌دانم امروز روز خدا بوده يك عده مردند. گفتند: خوب بميرند. گفت: آخر شب اول قبر سخت است. گفتيم: خوب سخت باشد. گفت: من نمي‌دانم چه كسي كجا مرده، دو ركعت نماز مي‌خوانم مي‌گويم: خدايا، هركه امروز مرده، امشب، شب اول قبرش است، شب اول قبر سخت است. خدايا رحمش كن. ببينيد اين اضافه‌كار است؟ نه. مي‌شناسد طرف را؟ نه، فاميلش است؟ نه. مأموريت دارد؟ نه. نذر كرده؟ نه. همسايه‌اش است؟ نه. شرق است يا غرب؟ نمي‌دانم. پير بوده يا جوان؟ نمي‌دانم. همشهري بوده، هم لهجه‌اي بوده، اين را مي‌گويند مخلص. فقط دلش مي‌سوزد براي شب اول قبري كسي كه مرده است. اصلاً كار به لهجه ندارد. ترك است، فارس است، عرب است، عجم است، محله‌ي پايين است، محله‌ي بالا است، به نام او است، به نام او است، اصلاً كار به هيچ كدام از اينها ندارد. ...

ادامه نوشته

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات-10 آذر 90

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات

موضوع: نشانه‌هاي اخلاص
تاريخ پخش:  10/09/90

خدا اموات را رحمت كند. به پدرم گفتم: چرا من را آخوندي فرستادي؟گفت: مي‌خواهم تو مثل آقاي بروجردي مرجع تقليد شوي. گفتم: حالا اگر مرجع تقليد نشدم تو غصه نخوري، شما ثواب پدر آقاي بروجردي را داري. پدر يك مرجع، حالا من فكر مي‌كنم براي بچه‌ها كلاس بگذارم نيازش بيشتر است. براي مرجع تقليدي مخم نمي‌كشد درس بخوانم. توانم نيست، يا توفيقم نيست، يا احساس مي‌كنم اين كار فعلاً به درد من مي‌خورد. اين زمينش خالي است. بنابراين شما اجرت را داري. غذا مي‌پزي مهمان نمي‌آيد. اَه... بشكند اين دست! بابا چرا بشكند؟ براي خدا پختي، نيامدند نيامدند. خودت مي‌خوري و ثوابش هم داري. اصرار نكنيد. حتماً كه بيايد و حتماً كه برود. مداح نيامد، چه خاكي بر سرمان كنيم. چرا بر سرت مي‌زني؟ نيامد، خودت بگو يا حسين! اصرار به چيزي نكنيد. من حتماً بايد با اين دختر ازدواج كنم. حتماً بايد با اين پسر ازدواج كنم. حتماً بايد شغل من اينطور باشد. حتماً بايد هيچي هيچي! هرچه خدا راضي است. .....

برای پربار شدن مطالب این وبلاگ حتما نظر یادتون نره

ادامه نوشته

یا حسین علیه السلام

نوحه های عاشورایی-بخش دوم

نوحه های عاشورایی

از کتاب کربلا زمزمه سی(۲)

بخش دوم

ادامه نوشته

نوحه های عاشورایی-بخش اول

نوحه های عاشورایی

از کتاب کربلا زمزمه سی(۲)

بخش اول

متن کامل نوحه ها در ادامه مطلب

 

در آرزوی زیارت قبر حضرت امام حسین

اولموشام مدّتدی قبروندن حسین دور آغلارام

اؤلسم گلّـم اورکـده وار بو منظور آغلارام

شاعر:حسینی (سعدی زمان)


اوّل محرّم

دوتوب ماتم بو آی پیغمبر آغلار

دیر زهرا حسین وای حیدر آغلار

شاعر:تایب  

به مناسبت ماه محرّم‌الحرام

«حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

بتول و مرتضی، پیغمبر آغلار»

شاعر: شهریار

به مناسبت ورود ماه‌ محرّم‌الحرام

ای شیعه بو آی نظم سماوات پوزولدی

چون قائمه عرش و حجابات پوزولدی

شاعر:حالی


ورود به کربلا

چون دشت بلا منزل اولوب میرحجازه

زینب او زمان گؤزیاشینـا وئردی اجازه

شاعر:صراف

 

در شهادت حضرت مسلم‌ابن‌عقیل

کوفـه‌ده بیـر محتـرم قائم‌مقـام اؤلدوردولر

حقّ امامه عاقّ اولوب نائب امام اؤلدوردولر

شاعر:ذهنی

 

نوحه حبیب‌ابن‌مظاهر

اکبریم پیشوازه چیخ تزکان ایماندور گلور

گـور حبیب‌ابن‌مظاهر مرد میداندور گلور

شاعر:بهشتی

 

توبه حربن‌یزید‌ ریاحی

کربلاده حرّ ایـدوب ثابـت مقام عشقنی

اشگیله تپراقدا یازدی توبه‌نون سرمشقنی

شاعر:کهنموئی

 

از زبان جناب علی‌اکبر در وداع با مادر

گل حلال ائیله منی، عازم میدانم آنا

بیر دقیقه سنه بو خیمه‌ده مهمانم آنا

شاعر: صرّاف

 

از زبان امام خطاب به جناب علی‌اکبر

بلشوب قانـه عجب زلف پریشانون اوغول

اولا کول باشینه سندن صورا دنیانون اوغول

شاعر:صرّاف

عزم میدان علی‌اکبر و تعجب اهل لشکر

بو جوان کیمدورالهی یکّه و تنها گلور

مـرد مردانـه بیلـه میدانه بی‌پروا گلور

شاعر: طوری

خطاب سیّدالشهدا به جوانان بنی‌هاشم

ای جوانلار جان ویرور اوغلوم علی‌اکبردی بو

قویمیـون نعشین قوم اوسته شبه پیغمبردی بو

شاعر: صافی

زبانحال امام در شهادت علی‌اکبر

آل طاهایه خبر ویر ای باجی اکبر گلور

قتلگه‌دن خیمه‌گاهه شورش محشر گلور

شاعر: رفوگر

استمداد جناب قاسم از امام حسین

اؤلیرم بیرجه یئتیش داده عمو

قویما نعشیم قالا صحراده عمو

شاعر: صرّاف


اذن میدان خواستن جناب قاسم

من نجه گوروم تنگ ایدوب عمو عرصه‌گاهی بو اشقیاسنه

بـاخ الیمـده‌کی دستخطّی گور اذن ویر اولوم من فدا سنه

ای غریب دشت بلا سنه

شاعر:حافظی

زبانحال امام حسین به جناب قاسم

گلمیشم گلمور سسون ای شاهزاده هارداسان

آل سسین بو بیکسون ای شاهزاده هارداسان

شاعر: صافی

زبانحال حضرت امام به جناب قاسم

نئجه من ایدیم روانه سنی کارزاره قاسم

که نشـانۀ حسن‌سن مـنِ دلفکاره قاسم

شاعر: ذهنی


اولاد حضرت زینب

قارداش دیمه هَل مِن مُعین اود وورما زینب جانینه

ایکی قـوزی قربانیمـی گوندر اُولوم میدانینه

اود ووره زینب جانینه
 

شاعر:ذهنی

بسته شدن راه فرات

هر کس بوگون سو گورسه سالسون حسینی یاده

سـو یـولاّری بوگونـده باغلانـدی کربلاده

شاعر: زایر محمّدی

خطاب به آب فرات

آخدون عالمده ندن کوه و بیابانه فرات

اولمادون قسمت حسینه دؤنه‌سن قانه فرات

شاعر: خازن

خطاب حضرت ابوالفضل به اهل کوفه

بو مشگه دگن اوخ منی مأیوس ایلدی چوخ

ایکاش دگیدی گوزومـه مشگه دگن اوخ

شاعر: شأنی

خطاب حضرت ابوالفضل به اشقیا

من حسینون تشنه‌لب سقاسیم

شـاه مردانـون رشید عباسیم

شاعر: کریمی مراغه‌ای

زبانحال امام بر بالین حضرت ابوالفضل

قارداش دور ایاقه یالقوزام من

قویما منی تک اوغولسوزام من

شاعر: شهاب

از زبان امام خطاب به حضرت عباس

دور ای دعـوالـر اصـلانی         ابوالفضلیـم، علمــداریم

آخان سو تک قیزیل قانی     ابوالفضلیـم، علمــداریم

شاعر:صرّاف

استمداد حضرت ابوالفضل

قارداش یئتیش امداده ایشیم مشگله دوشدی

ال دوشدی علم دوشدی علمدار اله دوشدی

شاعر: دلریش 

زبانحال امام مظلوم ‌در سر نعش علمدار

دور یاتما بو قان ایچره اماندور آتام اوغلی

قارداش غمی قارداشه گراندور آتام اوغلی

شاعر: ذهنی

احوال حضرت علی‌اصغر

گل زینبیـم آل اصغـریمی سینـوی داغلا

من اصغره چوخ آغلامیشام سن من آغلا

یورقوندی بالام وئرمیون الدن اله زینب

گهواریه سال بلکه یاتوب دینجله زینب

شاعر:منزوی

زبانحال مادر علی‌اصغر

علی لایلای گلوم لای‌لای    سارالان سونبولوم لای‌لای

یانــا یانــا فغــان ائتمـه         قانـادسیز بلبلــوم لای‌لای

 

شاعر:آذری

 
زبانحال امام در مصیبت علی‌اصغر

یانار اودلارا سالوبدور منی اهل شام الهی

سوسوز اوخلانوب الیمده سودامر بالام الهی

نجه تاب ائدر آناسی         گوره اوخلانوب بالاسی 

شاعر:حسینی

ادامه نوشته

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات-3 آذر 90

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات

موضوع: كيمياي اخلاص (3)
تاريخ پخش:  03/09/90

در حرم امام رضا، قصه براي بيست سال پيش است. زيارت مي‌خواندم و به قول امروزي‌ها يك حالي هم داشتيم و به قول امروزي‌ها سيم وصل شده بود. يك كسي كنار من گفت: حاج آقا اين پول را به فقير بده. گفتم: من زوار هستم. غريب هستم. فقير سراغ ندارم. باز شروع كرديم سيم وصل شد. خوانديم، خوانديم، خوانديم، دومرتبه گفت: حاج آقا ؟ گفتم: بله. گفت: اين پول را به فقير بده. گفتم: شما يكبار ديگر هم گفتي. من زوار هستم. غريب هستم. كسي را نمي‌شناسم. دوباره سيم وصل شد. يك چند دقيقه شد. گفت: حاج آقا؟ گفتم: بله. گفت: اين پول را به فقير بده. دفعه سوم من ناراحت شدم. گفتم: پدرجان ولم كن. اين پول را هم تا كرده بود كوچولو اندازه‌ي يك بادام، آبي بود. من فكر كردم بيست تومان است. آن زمان بيست تومان آبي بود. اسكناس بيست تومان آبي بود. گفتم: يك بيست تومان تا كردي هي مي‌گويي: به فقير بده. گفت: حاج آقا بيست تومان نيست. هزار تومان است. خوب باز هزار تومان آن زمان پول بود. من تا ديدم هزار تومان است آرام شدم. (خنده حضار) گفتم: اينجا يك مؤسسه ايتامي هست. گفت: به هركس مي‌خواهي بدهي بده.
وقتي رفت ديدم اين پيام امام رضا بود. گفت: قرائتي گول خودت را نخوري. دو ليتر هم گريه كني. مادامي كه فشار خونت با پول پايين و بالا مي‌رود، نمره‌ات صفر است. آنوقت مفاتيح را كنار گذاشتم، منقلب شدم. گاهي انسان لحظه مرگ مي‌فهمد كل عمرش صفر است.

ادامه نوشته