آشنایی با راهب آل محمد(صلى الله عليه و آله وسلم)،حجربن عدى الكندى

آشنایی با راهب آل محمد(صلى الله عليه و آله وسلم)،حجربن عدى الكندى

.... در آن لحظه ، حجر بن عدى حديثى نقل كرد. گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرموده بود:

اى حجر! در راه محبت على ، با شكنجه كشته مى شوى ، وقتى سرت به زمين برسد، از زير آن چشمه اى مى جوشد و سرت را شست و شو مى دهد. ياران حجر، بى تاب شهادت بودند و پروانه وار برگرد چلچراغ شهادت مى چرخيدند و هر كدامشان مى خواستند زودتر به اين فيض بزرگ برسند. يكايك در خون خويش تپيدند و داستان جاودانگى در سايه شهادت را نگاشتند، تا آن كه نوبت به حجر رسيد. هدبه بن فياض ، ماءموريت داشت حجر بن عدى را گردن بزند. طبق برخى نقل ها، فرزند حجر به نام همام نيز همراه پدر بود. صحنه كشتن پدر در پيش چشمان فرزند، بسيار تكان دهنده و براى حجر نگران كننده بود. حجربن عدى بيم آن داشت كه اگر فرزند كم سن و سالش شاهد آن صحنه فجيع و هولناك باشد. روحيه خود را از دست بدهد و دست از راه حق و مرام اهل بيت بردارد. به جلاد گفت : اگر به كشتن پسرم همام نيز ماءموريت دارى ، او را زودتر از من به قتل برسان . جلاد نيز چنين كرد. وقتى به حجر گفته شد چرا چنين خواستى و داغدار فرزند نوجوان خويش شدى ، گفت : ترسيدم وقتى شمشير را بر گردن من ببيند وحشت كند و دست از والاى اميرالمؤمنين عليه السلام بردارد و در نتيجه ، در روز قيامت من و او در بهشت برين كه خداوند به صابران وعده داده است ، همراه هم نباشيم . اين بود كه نخواستم او شاهد شهادت من باشد.

ادامه نوشته

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات-دوازدهم اردیبهشت92 (92/02/12)

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات-دوازدهم اردیبهشت 92 (92/۰۲/۱۲)

تاریخ شروع مسابقه:92/۰۲/۱۲

تاریخ پایان مسابقه:92/۰۲/۱۸

...معلم خوب كسي است كه راحت بگويد: بلد نيستم. «قُل» بگو: «قُلْ إِنْ أَدْري‏» (جن/25) بگو بلد نيستم. طوري است؟ اصلاً شما سراغ داريد در آموزش و پرورشي كه يك ميليون معلم دارد؟ سيزده، چهارده ميليون هم شاگرد. اگر يك معلم داريد به من نشان بدهيد. كه يك معلمي به شاگرد راهنمايي يا دبيرستان گفت: آقا ببين من فوق ليسانس هستم يا ليسانس. راستش را مي‌خواهي قرآن بلد نيستم. تو شاگرد من هستي، دبيرستاني هستي، ولي قرآن را بلد هستي. بيا دور از چشم مدرسه، شبي نيم ساعت به من درس بده. اصلاً يك معلمي را داريم ضمن اينكه معلم است، شاگرد شاگردش شود؟ ما در حوزه‌ها داشتيم كه كسي مثلاً حكمت را پيش استادي مي‌خوانده كه او فقه‌اش را پيش او مي‌خوانده. گفته: تو معلم فقه من باش و من معلم فلسفه‌ي تو. در حوزه داشتيم. البته نادر است، در حوزه هم نادر است. بگوييم: بلد نيستيم....


متن کامل+جوابها:در ادامه متن...

براي شركت در مسابقه كليك كنيد

 

ادامه نوشته

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات-پنجم اردیبهشت92 (92/02/05)

متن درسهایی ازقرآن به همراه پاسخ سوالات-پنجم اردیبهشت 92 (92/۰۲/۰۵)

تاریخ شروع مسابقه:92/۰۲/۰۵

تاریخ پایان مسابقه:92/۰۲/۱۱

...مي‌گفت: آقاي قرائتي تو زياد در تلويزيون مي‌آيي سبك مي‌شوي. سالي يكي دوبار بيا كه اهميت داشته باشي. خواسته باشي در همه شبكه‌ها، همه‌جا با تو مصاحبه كنند و حرف بزني، سبك مي‌شوي. گفتم: من كه سراغ تلويزيون نرفتم، تلويزيون آمده مي‌گويد: حرف بزن. حالا من بگويم نخير، حديث نمي‌خوانم. چرا نمي‌خواني؟ مي‌خواهم سنگين شوم. اصلاً خدا غضب مي‌كند. من ضامن سبك و سنگيني خودم نيستم. من ضامن هستم اگر امكانات بود يك حديث بيشتر بخوانم. اگر شبانه روز همه دوربين‌ها راست من باشد، همينطور بحار را باز مي‌كنم يكي يكي از اول حديث‌ها را مي‌خوانم. اسلام كه تمام نمي‌شود. سبك شوي، سنگين شوي. دست خداست. گفت: من كه سالي يكبار بيشتر نمي‌آيم. گفتم: حالا... آن آقا سالي يكبار مي‌آيد، بنده هم هميشه شب جمعه‌ها، گاهي وقت‌ها همه كانال‌ها من هستم جز كانال كولر! حالا سبك شديم، سنگين شديم. خدا خواسته باشد دلها را قرار مي‌دهد. نخواسته باشد، همين نان خوردن ما ايمان به غيب است. نان را آدم هرروز مي‌خورد، دلش را هم نمي‌زند. بهترين غذا را پنج بار پشت سر هم بخوري، ديگر ميل نداري. خدا اراده كرده كه نان را هر شب بخورند، و مردم هم خسته نشوند. اينطور نيست، اكسيژن را دائم استفاده مي‌كنيم و بدمان هم نمي‌آيد....


متن کامل+جوابها:در ادامه متن...

براي شركت در مسابقه كليك كنيد

ادامه نوشته