متن نوحه های جدید وبلاگ " نوحه خوان "


متن نوحه و اشعار و مطالب جدید وبلاگ

گنجینه اشعار در مدح و رثای اهل بیت علیهم السلام(نوحه خوان)




وصیت حضرت علی (علیه السلام) به حضرت ابوالفضل (علیه السلام)

شاعر:منزوی اردبیلی

  ای شیر وفادار و وفاپرور آز آغلا
غیرتلی اوغول حیفدی بو گوزلر آز آغلا
....

زبانحال یتیمان کوفه- شاعر منزووی اردبیلی

آنا غذارسان شب  شفق قرالدی گلمدی
او هرگجه گلن عرب شفق قرالدی گلمدی

.....

صفات مومنون- از منزوی
ای شیعه حسینه نچه دسته اوخ آتان وار
اگنینده قرا کوینگی غفلتده یاتان وار
بیر عده ریاست هوسیلن گجه گوندوز
هی فتنه سالور چون ئورگینده هیجان وار
.....

طعنه منبر به چنار(از منزوی)


دوشدی بیر منبرون چناره گوزی

گلدی اونلان بو نوعی گفتاره
دیدی ائتدون آغاجلاری رسوا
آلت دست اولوبسان اشراره
....

شهادت حضرت علی(علیه السلام)-شاعر:یوسف معماری
بیلمدی کوفه نون اهلی که سراسر گجه لر
کیمد یآیا دولانور کوچه لری هر گجه لر
گیزلین آهسته قرانلوقدا گزیر صبحه تکین
باش چکیرباشسیز اولان ائولره پی در گجه لر
....

هایانداسان گل عم اوغلووا قورموشوخ عزاخانه آی ننه

......


شهادت حضرت علی(علیه السلام)- شاعر:احد عدلجوی
سونوری شمع عدالت بوگجه
جان ویرور شاه ولایت بوگجه
آغلا ای اهل ولا  جان ویرور شیر خدا
.....

مشعل پرنور هدایتدی

.....


(یا علی ابن ابیطالب خداحافظ)

......


در سوگ مولی الموحدین علی (علیه السلام)- شاعر:غفاری اردبیلی

آسمان کوفه آن شب تیره بود
ماه بر اوضاع هستی خیره بود
چشم کوکبهای سیمین کور بود
نام ظلمتها درآن شب نور بود
.....

لاله دلآرا    آه و واویلا

.....


شهادت حضرت علی(علیه السلام)
زبانحال حضرت زینب(علیها سلام)
شاعر:غفاری اردبیلی

آچ گوزلریوی بابا زینب اولا قربانون
دامانیمه گل مثلی باشدان توکولور قانون
ای سلطان عشقیم یاتما اماندی
باشوین اوسته زینب باغریقاندی
.....

ای تاج سرم بابا نور بصرم بابا
از حال غم افزایت خون شد جگرم بابا
آه مظلومان زد آتش به جانت
زینب قربان فرق خونفشانت
.....

آشنایی با راهب آل محمد(صلى الله عليه و آله وسلم)،حجربن عدى الكندى

آشنایی با راهب آل محمد(صلى الله عليه و آله وسلم)،حجربن عدى الكندى

.... در آن لحظه ، حجر بن عدى حديثى نقل كرد. گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرموده بود:

اى حجر! در راه محبت على ، با شكنجه كشته مى شوى ، وقتى سرت به زمين برسد، از زير آن چشمه اى مى جوشد و سرت را شست و شو مى دهد. ياران حجر، بى تاب شهادت بودند و پروانه وار برگرد چلچراغ شهادت مى چرخيدند و هر كدامشان مى خواستند زودتر به اين فيض بزرگ برسند. يكايك در خون خويش تپيدند و داستان جاودانگى در سايه شهادت را نگاشتند، تا آن كه نوبت به حجر رسيد. هدبه بن فياض ، ماءموريت داشت حجر بن عدى را گردن بزند. طبق برخى نقل ها، فرزند حجر به نام همام نيز همراه پدر بود. صحنه كشتن پدر در پيش چشمان فرزند، بسيار تكان دهنده و براى حجر نگران كننده بود. حجربن عدى بيم آن داشت كه اگر فرزند كم سن و سالش شاهد آن صحنه فجيع و هولناك باشد. روحيه خود را از دست بدهد و دست از راه حق و مرام اهل بيت بردارد. به جلاد گفت : اگر به كشتن پسرم همام نيز ماءموريت دارى ، او را زودتر از من به قتل برسان . جلاد نيز چنين كرد. وقتى به حجر گفته شد چرا چنين خواستى و داغدار فرزند نوجوان خويش شدى ، گفت : ترسيدم وقتى شمشير را بر گردن من ببيند وحشت كند و دست از والاى اميرالمؤمنين عليه السلام بردارد و در نتيجه ، در روز قيامت من و او در بهشت برين كه خداوند به صابران وعده داده است ، همراه هم نباشيم . اين بود كه نخواستم او شاهد شهادت من باشد.

ادامه نوشته

داد و عدالت!!

روز گذشته كه آن را پيدا كردم فهميدم از آن سرباز يا رزمنده اى كهنه كار است . آثار نيزه و شمشير زيادى رويش بود؛ گويى به جاى سپر استفاده شده بود!
تصميم گرفتم بفروشمش ! چون مسيحى بودم و بين مسلمانان زندگى مى كردم ، نيازى به آن نداشتم !
در بازار شخصى جلو آمد. فكر كردم مشترى است . زره را ورانداز كرد و گفت :
اين را از كجا آورده اى ؟

ادامه نوشته

گاو الاغ‏ كش‏

دو نفر مرد حضور رسول خدا ص آمده در باره گاوى كه الاغى را كشته داورى خواستند يكى از آن دو عرضكردند يا رسول اللَّه گاو اين مرد، الاغ مرا كشته رسول خدا فرمود پيش ابو بكر برويد و داورى خود را از او بخواهيد آنها پيش نامبرده آمده قصه خود را بيان كردند ابو بكر گفت با بودن رسول خدا ص چگونه پيش من آمديد گفتند خود آن جناب ما را پيش تو فرستاده ابو بكر كه چاره را منحصر ديده و پاسخى نداشت جواب داد چارپائى چارپاى ديگر را نابود كرده بصاحب آن حقى تعلق نميگيرد.

آن دو خدمت پيغمبر ص مراجعت كرده قضيه را بعرض رسانيده رسول خدا فرمود پيش عمر برويد و از او داورى بخواهيد و حكايت خود را براى او بگوئيد آنها پيش عمر آمده و پيش‏آمد خود را نقل كردند عمر گفت با بودن رسول خدا ص چگونه پيش من آمديد گفتند خود پيغمبر ما را امر كرد پيش تو بيائيم پرسيد چگونه نزد ابو بكر نرفتيد گفتند قبل از آمدن پيش تو حضور وى رفتيم پرسيد در اين باره چه حكومتى كرد گفتند چنين و چنان گفت پاسخ داد منهم بغير از قضاوت او داورى ديگرى ندارم چه آنكه هر دوى ما از يك جا آب ميخوريم آن دو حضور پيغمبر اكرم شرفياب شده قضيه را بعرض رسانيدند رسول خدا ص فرمود حضور على شرفياب شده حكايت بعرض او رسانيد تا ميان شما داورى فرمايد.

آن دو مرد حضور حضرت سلطان الأولياء شرفياب شده حكايت خود را بخاكپاى همايون او عرضه داشتند فرمود اگر گاو بطويله الاغ وارد شده و او را كشته بايد بهاء الاغ بصاحبش داده شود و اگرالاغ به محل گاو وارد گرديده و از پاى درآمده حقى بصاحب گاو تعلق نميگيرد آن دو پس از شنيدن حكومت على كه ديگران بسهل انگارى و مسخرگى گذراندند حضور پيغمبر اكرم ص برگشته و قضيه را باطلاع ذات اقدس او رسانيدند رسول خدا ص فرمود على بن ابى طالب قضاوت الهى نمود آنگاه خدا را ستايش كرد كه در خاندان او داورى را مانند داود نبى قرار داده.


ارشاد-ترجمه ساعدى خراسانى ص 185 و 186

تقواي عملي از ديدگاه حضرت امير المومنين علي ابن ابيطالب عليه السلام

تقواى عملى از ديدگاه پيشواى متقيان على (عليه السلام)

1 - گفتار: گفتارشان راست و سنجيده است.
2 - لباس: در لباس، معتدل و ميانه رو هستند.
3 - مشى: در روش زندگى و در راه رفتن فروتن و متواضع‏اند.
4 - تقواى چشم: چشمان خويش را از آنچه خداوند بر آنها حرام نموده پوشيده‏اند.
5 - تقواى گوش: گوشهاى خود را وقف شنيدن دانش سودمند ساخته‏اند.
6 - ثبات نفس: در بلا و آسايش حالشان يكسان است.
7 - اشتياق به لقاء الله: اگر روز مرگشان معين نبود، از شوق ثواب و خوف عقاب، روح آنان حتى براى لحظه‏اى هم در كالبدشان قرار نمى‏يافت.
8 - توجه به عظمت خالق: بزرگى و هيبت الهى، دل آنان را فرا گرفته است.
 9 - كوچك ديدن مخلوق: خالق در دل آنان بزرگ و غير خالق در ديدگانشان كوچك است....

....

ادامه نوشته

ارزش واقعی انسان

ارزش واقعی انسان از منظر علامه محمد تقی جعفری (رحمة الله علیه)

از علامه محمد تقی جعفری (رحمة الله علیه) نقل شده است: برخی از جامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست». برای سنجش ارزش بسیاری از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلاً معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه آن است؛ اما معیار ارزش انسان ها در چیست.


هر کدام از جامعه شناسان، سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارائه دادند. هنگامی که نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می ورزد. کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشین است، ارزشش به همان میزان است. اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پا ایستادند و کف زدند. هنگامی که تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان، این کلام از من نبوده، بلکه از شخصی به نام علی (علیه السلام) است. آن حضرت در نهج البلاغه (حكمت 81)می فرماید: «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه» "ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می دارد" وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.

حضرت علامه در ادامه می گفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلاً) عاشق پنجاه میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی پنجاه میلیونی!» چقدر بدش می آید؟ در واقع می فهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد، ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد، چقدر پست و بی ارزش است!

اینجاست که ارزش و مفهوم «ثارالله» معلوم می شود. ثار الله اضافه تشریفی است؛ خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش گذاری است و ارزش آن به اندازه خدای متعال است.

منبع: ماه نامه راه رشد، شماره 153، ص: 7

ويژه نامه بزرگترین عید خدا

الحمدلله الّذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمة المعصومین (علیهم السلام)






 


« ویژه نامه عید سعید غدیرخم » از سايت شهيد آويني


« ویژه نامه عید سعید غدیرخم » از سايت نور پورتال


« ویژه نامه عید سعید غدیرخم » از سايت نور آسمان


« ویژه نامه عید سعید غدیرخم » از سايت سبطين


« ویژه نامه عید سعید غدیرخم » از سايت راسخون


« ویژه نامه مهربانتر از پدر" امام شناسي "» از سايت راسخون


علی میزان اعمال است بر خلق

اگر دست علی دست خدا نیست؟

چرا دست دگر مشکل گشا نیست؟

اگر دستی است ذات لم یزل را

به جز دست علیّ المرتضی نیست

یدا... است و عین ا... ناظر

به جز وی محرم اسرار ما نیست

ادامه مطلب را مطالعه فرماييد...
ادامه نوشته

به اوج سعادت همائی علی

به اوج سعادت همائی علی

به سرّ خدا آشنائی علی

به بحر حوادث به طوفان سخت

به کشتیّ دین ناخدائی علی

جهان صورتی هست و معنی توئی

تو مافوق مدح و ثنائی علی
....

ادامه مطلب را مطالعه فرماييد...
ادامه نوشته

بهشت را چه می کنم بهشت من علی بود

ز سر به در نموده ام خیال خوب و زشت را

به دست عشق داده ام عنان سرنوشت را

به پای شوق گشته ام صوامع و کنشت را

جمال یار جسته ام نه جلوه ی بهشت را

بهشت را چه می کنم بهشت من علی بود

علی که از جمال او بهشت منجلی بود



ادامه مطلب را مطالعه فرماييد...
ادامه نوشته

پيام غدير را برسانيم

http://sibtayn.com/fa/images/stories/ghadir/ghadir1.jpg

ادامه نوشته

پیامک به مناسبت عید غدیر

پیامک به مناسبت عید غدیر

عيد کمال دين .سالروز اتمام نعمت وهنگامه اعلان وصايت و ولايت امير المومنين عليه السلام بر شيعيان وپيروان ولايت خجسته باد

خورشيد چراغکي ز رخسار عليست / مه نقطه کوچکي ز پرگار عليست
هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسايه ديوار به ديوار عليست
عيد غدير مبارک

روز عيد غديرخم از شريف ترين اعياد امت من است.

پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

نازد به خودش خدا که حيدر دارد / درياي فضائلي مطهر دارد
همتاي علي نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد

عيد غدير خم مبارک باد

...

ادامه نوشته

ويژه نامه عيد الله الاكبر

امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام

ویژه نامه عید غدیر

گالری تصاویر از حرم مطهر امام علی علیه السلام

مدح امیرالمؤمنین (ع) بمناسبت عید غدیر

کارت پستال بمناسبت عید غدیر

پیامک به مناسبت عید غدیر

کلیپ های تصویری بمناسبت عید غدیر

مجموعه ای از کلیپ ها درباره مذهب حق تشیع

ارسال کارت پستال تبریک عید غدیر به دیگران

فضایل امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام

امیرالمؤمنین علیه السلام از نگاه دیگران

مناجات های امام علی علیه السلام

دعای غدير

اعمال شب و روز عيد غدير


دریافت نرم افزار جدید و رایگان غدیر


دریافت نرم افزار جدید و رایگان غدیر

درباره نرم افزار
اين نرم افزار که در مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم تهیه شده است شامل 67 پرسش و پاسخ در 9 موضوع می باشد. مجموعه ي حاضر پس از بازبینی صدها پرسش و پاسخ به محور واقعه غدیر انتخاب شده و بعد از اصلاح براي استفاده در نرم افزار آماده شده است.

ویژگی های علمی:
1. پاسخ هاي تخصصي: مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات با حضور محققان و کارشناسان توانمند و تشکيل گروه هاي علمي - تخصصي سعي مي کند، پاسخي جامع و متقن به سؤالات و شبهات پرسشگران ارائه کند.
2. اتقان پاسخ ها: پس از ارجاع سؤال به کارشناس، وي پاسخ مناسب را تهيه مي کند. اين پاسخ، پس از نظارت مدير گروه و تأييد او، براي بازبيني به ناظر گروه سپرده مي شود. در نهايت، معاون پژوهش، قبل از ارسال پاسخ براي پرسشگر، آن را کنترل مي کند. وجود سه مرحله نظارت، سبب مي شود امکان هرگونه خطا يا اشتباه در پاسخ دهي به حداقل ممکن برسد. در خصوص پاسخ هاي نرم افزار، نظارت چهارم هم اعمال مي شود تا پاسخ ها از کيفيت برتري بهره مند شوند.
3. تفصيل پاسخ ها: پاسخ هاي ارائه شده، با ميانگين 3 صفحه، از گستره ي مطلوبي برخوردار بوده، سعي محققان بر اين است که پاسخ هايشان، تمام جوانب سؤال را پوشش دهد؛ به نحوي که ابهامي براي پرسشگر باقي نماند.
4. معرفي منابع: در پايان هر پاسخ، منابعي مرتبط با سؤال، براي استفاده ي پرسشگر معرفي شده است.
5. مستند بودن پاسخ ها: پاسخ تهيه شده، از منابع دست اول و معتبر است که تماماً به صورت مستند ارائه شده است.

قابلیت های نرم افزار:
1- حجم کم.
2- گرافیک زیبا.
3- عدم نیاز به نصب.
4- حذف صفحات متوالی.
5- دسته بندی سوالات.
7- نمايش پاورقي مربوط به پاسخ ها.
8- معرفي منابع بيشتر براي هر پاسخ.
6- نمايش پاسخ مربوط به هر سؤال با ساختاري مناسب.





دریافت فایل


النَّظَرُ إِلَی عَلِی عِبَادَةٌ

النَّظَرُ إِلَی عَلِی عِبَادَةٌ.

عمر بن خطاب از عایشه نقل می کند: ابوبکر پیوسته به چهره مبارک حضرت علی(ع) نگاه می کرد. از ایشان دلیل نگاهش را پرسیدند؛ گفت: شنیدم رسول خدا (ص) فرمودند: نگاه به صورت حضرت علی(ع) عبادت است...

ادامه نوشته

هم کفو فاطمه

امام صادق(ع):

لولا ان الله تبارك و تعالى خلق اميرالمؤمنين(ع) لفاطمة ما كان‏لها كفو على ظهر الارض من آدم و من دونه; [1].

اگر خداى تبارك و تعالى اميرالمؤمنين(ع) را براى فاطمه خلق نكرده‏ بود، براى او بر روى زمين، از آدم گرفته تا ديگران، همتايى وجود نداشت.


پيامبر اكرم(ص):

ما زوجت فاطمة الا [بعد] ما امرنى الله عز و جل بتزويجها; [2].

فاطمه را شوهر ندادم مگر پس از آنكه خداى عز و جل مرا مامورشوهر دادن او كرد.


پيامبر اكرم(ص):

اتاني ملك فقال يا محمد! ان الله يقرا عليك السلام و يقول‏لك: اني قد زوجت فاطمة ابنتك من علي بن‏ ابي‏طالب في الملاالاعلى، فزوجها منه في الارض‏»; [3] .

فرشته‏اى نزد من آمد و گفت: خداوند بر تو سلام مى‏ فرستد ومى‏گويد: من دخترت فاطمه را در عالم بالا، به همسرى على ‏ابن‏ ابى ‏طالب در آوردم; تو نيز در زمين او را به همسرى او در آور.




[1] كافى، ج‏1، ص‏461.

[2] بحارالانوار، ج‏43، ص‏104.

[3] ذخائر العقبى، ص‏31.

الگوى شوهر دارى  

الگوى شوهر دارى  
يك روز صبح امير المؤ منين عليه السلام به فاطمه عليها السلام گفت : آيا چيزى در منزل هست بخوريم ؟
فاطمه عليها السلام گفت : سوگند به كسى كه پدرم را به نبوت و تو را به وصايت برگزيد چيزى در منزل نيست تا براى شما آماده كنم و دو روز است كه چيزى در منزل نبوده است مگر كمى كه آنهم تو را بر خود و حسن و حسين مقدم داشتم .
امام على عليه السلام گفت : اى فاطمه ! چرا نگفتى تا چيزى براى شما تهيه كنم ؟
فاطمه عليها السلام گفت : يا اباالحسن ! من از خداوند شرم دارم كه شما را به آنچه توان ندارى وادار كنم .
)چون مى دانستم توانائى خريد چيزى را ندارى در خواستى نكردم)
[1]


[1] بحارالنوار، ج 43، 94.

جهيزيه فاطمه عليها السلام  

جهيزيه فاطمه عليها السلام  
وقتى پيامبر صلى اللّه عليه و آله تصميم گرفت كه فاطمه عليها السلام را به عقد على عليه السلام در آورد به او فرمود: اى على برخيز و زرهت را بفروش .
گويد: من هم رفتم زره ام را فروختم و پول آن را دريافت كرده و بر پيامبر صلى اللّه عليه و آله وارد شدم و پول زره را به او دادم . نه پيامبر صلى اللّه عليه و آله از مقدار آن سوال كرد و نه من خبرى دادم آنگاه بلال را صدا كرد و مبلغى به او داد و فرمود: برو براى فاطمه عطر خريدارى كن و مبلغى به ابوبكر داد و گفت : برو براى او لباس و اثاثيه منزل خريدارى نما و عمار ياسر و برخى ديگر از اصحاب را به كمك او فرستاد. آنه هم رفتند و اشياء مورد نياز را خريدارى كردند. جمع آنچه براى جهيزيه زهرا عليها السلام خريدند عبارت بود از:
يك عدد پيراهن ، يك رو بنده ، يك حله سياه خيبرى ، يك تختخواب بافته شده از برگ و ليف خرما، دو عدد تشك كه يكى از پشم گوسفند و ديگرى از ليف خرما پر شده بود، چهار بالش ، يك پرده پشمى ، يك تخته حصير، يك دستاس ، يك طشت مسى ، مشكى از پوست ، كاسه اى چوبى ، يك آفتابه ، دو كوزه سفالى ، يك سفره چرمى ، يك چادر بافت كوفه ، يك مشك آب ، مقدارى عطر.
اصحاب پس از خريد اشياء مذكور آنها را به محضر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله آوردند. وقتى آنها را به او دادند حضرت آنها را زير و رو كرد و گفت : خداوند مبارك گرداند
[1]


[1] بحار النوار، ج 43، ص 94.

آزادى در انتخاب همسر  

آزادى در انتخاب همسر  

امير المؤ منين عليه السلام فرمود: بعضى از صحابه نزد من آمدند و گفتند: چه مى شود خدمت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله برسى و درباره خواستگارى از فاطمه عليها السلام با ايشان صحبت كنى .
من هم به محضر رسول خدا رفتم وقتى مرا ديد خنديد و فرمود: براى چه به اينجا آمدى و چه حاجتى دارى ؟
من هم خويشاوندى با او و پيش قدمى در اسلام و يارى كردن وى و جهاد خود در راه خدا را براى او بيان كردم .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: يا على راست مى گوئى تو بهتر از آن هستى كه مى گويى .
عرض كردم : يا رسول اللّه ! فاطمه را به ازدواج من در مى آورى ؟
حضرت فرمود: يا على قبل از تو كسانى براى خواستگارى او آمدند و من آنها را به فاطمه معرفى كردم اما با شنيدن نام آنها علائم نارضايتى در چهره او مشخص مى شد حال تو اينجا بمان تا من برگردم . آنگاه به سراغ فاطمه عليها السلام رفت و به او گفت : اى فاطمه تو خويشاوندى و فضل و اسلام على بن ابيطالب را مى دانى و من هم از پروردگار خود خواسته ام كه بهترين و محبوبترين خلقش را همسر تو قرار دهد و او الان به خواستگارى تو آمده است چه نظرى دارى ؟
فاطمه سكوت كرد و نارضايتى در چهره او آشكار نگشت و رو بر نگرداند.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله كه سكوت او را علامت رضايتش دانست گفت : اللّه اكبر سكوت او اقرار و قبول اوست .
اين قطعه از تاريخ زندگى فاطمه عليها السلام بيانگر حياى اوست كه چگونه پاسخ مثتب خود را با سكوت اعلام كرد و از طرفى آزادى او در انتخاب همسر را بيان مى كند و حرمت خاصى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله براى دخترش فاطمه عليها السلام را اختيار او در انتخاب همسر قائل است كه هر چند على عليه السلام بهترين خلق خدا بود كه به خواستگارى رفته بود باز هم خواستگارى امام على عليه السلام را با او در ميان گذارد تا خود پذيرش خويش را اظهار نمايد.
[1]


[1] بحارالنوار، ج 43، ص 93.

بهترین همسر

از ازدواج حضرت زهرا (س ) با حضرت على (ع ) چندان نگذشته بود پيامبر (ص ) به ديدار آن ها آمد به آن ها مباركباد گفت و پس از ساعاتى على (ع ) براى كارى از خانه بيرون رفت . پيامبر (ص ) به فاطمه (س ) فرمود: "حالت چطور است ؟شوهرت را چگونه يافتى ؟"
فاطمه (س ): پدر جان شوهرم را به بهترين شوهر يافتم ولى جمعى از زنان قريش نزد من آمدند و به من گفتند: "رسول خدا (ص ) تو را همسر يك نفر مرد فقير و تهيدست نموده است "
پيامبر: دخترم !نه پدرت فقير است ، و نه شوهرت ، خداوند گنجينه هاى طلا چو نقره تمام زمين را در اختيار من نهاده است ولى من از آنها چشم پوشيدم ، و پاداشى را كه در پيشگاه خدا است برگزيدم . دخترم ! اگر آنچه را كه پدرت مى داند، مى دانستى دنيا در نظرت ناچيز جلوه مى كرد، سوگند به خدا در نصيحت و آموزش تو كوتاهى نكردم .شوهر تو در تقدم به اسلام و در علم و حلم از همه مقدمتر و بهتر است ، دخترم وقتى كه خداوند بر سراسر زمين نگاه كرد دو مرد را برگزيد يكى از آن دو را پدر تو قرار داد و ديگرى را شوهر تو.
يا بنته نعم الزوج زوجك لاتعصى له امرا :"دختر عزيزم ! شوهر تو، نيكو شوهرى است همواره در همه امور، از او اطاعت كن "
سپس پيامبر (ص ) على (ع ) را به حضور طلبيد و در شاءن و مقام فاطمه (س ) مطالبى گفت ، از جمله فرمود: فاطمه (س ) پاره تن من است هر كه او را برنجاند مرا رنجانده و هر كس او را شاد كند مرا شاد كرده است .امام على (ع ) در شاءن زهرا (س ) مى گويد:"سوگند به خدا هيچگونه فاطمه (س ) را خشمگين و مجبور به كارى نكردم تا آن زمان كه خداوند روح او را به سوى خود قبض كرد، و او نيز هيچگاه مرا ناراحت نكرد و از من نافرمانى ننمود، هر زمان به او نگاه مى كردم همه اندوهها و حزنها و رنجهايم برطرف مى شد".


بيت الاحزان ، ص 62، و 63

ممانعت ازکارخدا

ممانعت ازکارخدا

دو نفر شیعه و سنّى، در مورد معاویه بحث مى‏کردند.

شیعه گفت: “معاویه اهل جهنّم است”.

سنّى گفت:”معاویه از صحابه پیامبر بود؛ پس اهل نجات است و خداوند او را به بهشت مى‏برد”

شیعه گفت: “اگر خداوند بخواهد معاویه را به بهشت ببرد، ما شیعه‏ها نمى‏گذاریم”

سنّى با تعجّب پرسید: “چگونه از کار خداوند جلوگیرى مى‏کنید؟”

و شیعه جواب داد: “همان طور که خداوند جل جلاله مى‏خواست على علیه‏السلام را خلیفه کند و شما جمع شدید و نگذاشتید”

 ریاض الحکایات، ص۱۲۳

ابوبكر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند!!!!!!

سوال خداوند از پیامبر: «من از ابوبكر راضی هستم، از او بپرس كه آیا او هم از من راضی است؟»!!!!!

روایت شده است كه:«ابوبكروعمردرزمین،مانند جبرئیل و میكائیل درآسمان هستند»!!!!!!

روایت شده است كه:«ابوبكر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند»!!!!!!!!!!!!

روایت شده است كه :«عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است». !!!!!!!

روایت شده است «سكینه(آرامش) أززبان عمر سخن میگوید ». !!!!!!!

روایت شده است كه پیامبر فرمود:‌ «اگر من به پیامبری مبعوث نمی‎شدم، حتماً عمر مبعوث می‎شد.»!!!!

روایت شده است كه پیامبر فرمود: «هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آنكه گمان بردم كه به خاندان خطّاب (پدر عمر) نازل شده است»!!!!!!!

روایت شده است كه پیامبر ـ صلی‎الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر عذاب نازل می‎شد كسی جز عمر از آن نجات نمی‎یافت». !!!!!!!

و....

ادامه نوشته

شش صد هزار کلمه در شش کلمه

شش صد هزار کلمه در شش کلمه

علی جان، هر گاه ديدى مردم به نوافل و مستحبات می پردازند وتوجهی به واجبات ندارند،  تو به واجبات بپرداز در انجام واجبات بكوش . تو مشغول انجام واجبات به طور کامل باش.

هر گاه ديدى مردم مشغول به کار دنیا هستند براى دنيا كار مى كنند، به عمل برای دنيا مشغولندتو به کار آخرت مشغول باش براى آخرت تلاش كن . تو مشغول کار کردن برای آخرت باش.

...

لينك ثابت مطلب

 

 

ادامه نوشته

مناجات حضرت امیر المومنین علیه السلام درمسجد کوفه

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْحُومَ إِلاَّ الرَّحْمَنُ

اى آقاى من اى آقاى من تويى خداى بخشاينده و من بنده قابل ترحم و بخشش و آيا در حق بنده قابل بخشش جز خداى بخشاينده كه ترحم خواهد كرد؟

مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ إِلاَّ الرَّازِقُ

 اى آقاى من اى آقاى من تويى روزى دهنده خلق و من روزى خواهم و آيا در حق روزى‏ خواهان جز رازق و روزى دهنده خلق كه ترحم خواهد كرد؟

....

جهت مشاهده متن کامل مناجات حضرت امیر المومنین علیه السلام ودانلود صوت مناجات به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند...

اگر مى ‏خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ولى اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى‏خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو:

به آسمان رود و كار آفتاب كند.

پس از اين خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرّف مى‏ شود و عرضه مى ‏دارد:

زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى ‏دهيد!!

بار ديگر حضرت را خواب مى‏بيند كه...

ادامه نوشته

علی(عیله السلام) برتر است.

حُرِّه دختر حليمه سعديه ، خواهر رضاعى نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله روزى به كاخ حكومتى حجّاج بن يوسف ثقفى ، وارد شد: حجاج از طرز برخورد و حركات او - كه خيلى وزين و بى اعتنا بود- فهميد كه يك زن معمولى نيست .
بعد از اينكه او را شناخت ، از او سؤ ال كرد: تو حُرّه ، دختر حليمه سعديه اى ؟ گفت : بلى . حجاج گفت : مدتى در انتظار ديدار تو بودم ، زيرا به من خبر رسيده كه تو ،على را برتر از صحابه پيامبرصلّى اللّه عليه و آله می دانى و او را بر ابوبكر، عمر، عثمان ، ترجيح مى دهى ؟

 حرّه گفت : نه تنها از صحابه ، بلكه از تمام افرادى كه ، از صحابه بهترند، بالاتر و بهتر مى دانم !
حجاج گفت : مقصود خويش را روشن تر بيان كن ، كيست كه بالاتر از اصحاب پيغمبر باشد؟

 حرّه گفت : بهتر از اصحاب پيغمبر بسيارند، از جمله آدم ، نوح ، لوط، ابراهيم ، موسى ، سليمان و ...

حجّاج ناراحت شده و گفت : واى بر تو، چقدر ادّعاى بزرگى كردى كه على را از بعضى انبياء بالاتر و برتر شمردى . اگر در اين باره دليل و برهانِ قوى ، اقامه نكنى ، تو را خواهم كشت .

برتری حضرت علی عليه السّلام نسبت به حضرت آدم عليه السّلام

حرّه با كمال شهامت ، به قرآن شريف ، تمسك كرد و براى هر يك از ادّعاهاى خود، دليل قاطع از كلام خدا، اقامه كرد و چنين گفت : اى حجّاج ! قرآن درباره حضرت آدم مى فرمايد: وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى:(1) آدم عصيان (ترك اولى ( كرد، ولى درباره حضرت على عليه السّلام وخانواده اش عليهم السّلام مى فرمايد: وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً (2): سعى و كار شما مورد تقدير و ستايش است . و علاوه ، خداوند متعال حضرت آدم را در بهشت آزاد گذاشت و فقط او را از گندم ممنوع كرد و فرمود: وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه (3): نزديك اين درخت نرويد. ولى او با همسرش ، به نزديك آن درخت رفتند و از آن خوردند. امّا على عليه السّلام در عين حاليكه تمام نعمتها بر او حلال بود از نان گندم نخورد. حجاج با صداى بلند گفت : اَحْسَنْتِ! اَحْسَنْتِ!

برتری حضرت علی عليه السّلام نسبت به حضرت نوح عليه السّلام

بعد از او تقاضا كرد كه برترى على را بر نوح و لوط بيان كند.

حرّه گفت : قرآن مى فرمايد: ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا اِمَرْاءَةَ نُوحِ وَ اِمْرَاءَةَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحينَ فَخانَتا هُما فَلَمْ يُغْنيا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلا اَلنّارَ مَعَ الدّاخِلينَ:(4)(خداوند بعنوان مثال براى كافران ، زنهاى لوط و نوح پيامبر را نامبرده كه به آن دو بزرگوار، خيانت كردند گرچه همسر دو پيغمبرند، امّا اين باعث رفع عذاب آنها نخواهد شد و در روز قيامت به هر دو خطاب ميشود: داخل شويد، به همراهى آنانكه داخل آتش اند. امّا حضرت على ابن ابى طالب عليه السّلام را همسرى است كه خشنودى او خشنودى خداست و خشم او خشم خداست .

برتری حضرت علی عليه السّلام نسبت به حضرت ابراهیم عليه السّلام

حجاج گفت : اَحْسنتِ يا حرّه ! قبول كردم امّا دليل برترى على عليه السّلام بر ابراهيم را بيان كن ،

حُرّه گفت : خداوند درباره حضرت ابراهيم در قرآن مى فرمايد: وَ اِذْقالَ اِبْراهيمُ رَبِّ اَرِنى كَيْفَ تُحْىِ الْمُوْتى قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبى:(5) خدايا به من بنمايان كه چگونه مردگان را زنده مى كنى ؛ خطاب رسيد: مگر تو ايمان نياورده اى ؟ عرض كرد: بلى ايمان آورده ام ولى مى خواهم كه مطمئن شوم . خدا هم به او نماياند، امّا على عليه السّلام جمله اى را فرمود، كه دوست و دشمن ، آن را نقل كرده اند. حضرت در جواب صعصعه ابن صوحان ، - كه وقتى پرسيد: يا اميرالمؤ منين تو بالاترى يا حضرت ابراهيم ؟ - فرمود: ابراهيم عليه السّلام براى اطمينان قلبى خودش ‍ بخداوند عرضه داشت : رَبِّ اَرِنى كَيْفَ تُحْىِ الْمُوتى  امّا من آنچنان اطمينان دارم كه لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ يَقيناً:(6) اگر پرده هاى غيبى از مقابل من برداشته شود بر يقين من افزوده نخواهد شد.

برتری حضرت علی عليه السّلام نسبت به حضرت موسی عليه السّلام

حجاج گفت : آفرين بر تو اى حرّه ! استدلال بسيار خوبى كردى ، حالا بگو، برترى على عليه السّلام بر موسى چيست ؟

حرّه گفت : حضرت موسى وقتى كه - در دفاع از مظلوم - يكى از ياران فرعون را كشت و به او خبر دادند كه طرفداران فرعون مى خواهند تو را به قتل برسانند. فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ:(7) او در حالى كه مى ترسيد، از مصر خارج شد و بسوى مدين رفت . امّا حضرت على عليه السّلام در ليلة المبیت ، (شب هجرت ) بجاى پيغمبر خوابيد و جان خود را بدون واهمه ، فداى پيامبر كرد، اين در حالى بود كه خطر قتل او، حتمى بود؛ اين عمل آن حضرت ، مورد تقدير خداوندى قرار گرفت ؛ آنجا كه مى فرمايد: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ:(8) بعضى از مردم جان خود را براى رضاى خدا مى فروشند.

برتری حضرت علی عليه السّلام نسبت به حضرت سلیمان عليه السّلام

حجاج گفت : احسنتِ! حالا دليل خويش را بر افضلیت على عليه السّلام نسبت به حضرت سليمان ، بيان نما

حرّه گفت : حضرت سليمان به خداوند عرضه داشت : رَبِّ اغْفِرْلى هَبْ لى مُلْكاً لايَنْبَغىِ لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدى:(9) پروردگارا! مرا ببخش و ملك و سلطنتى به من كرامت فرما كه سزاوار احدى بعد از من نباشد.

 امّا على عليه السّلام درباره دنيا و بيزارى از رياست آن فرمود: هَيْهاتَ! غُرّى غَيْرى لاحاجَةَ لى فيكَ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلاثاً لارَجْعَةَ فيها! (10)

اى دنيا! از من دور شو و غير مرا فريب ده ، من نيازى بتو ندارم ، من تو را سه طلاقه نموده ام و رجوعى در آن نيست. (11)


1-طه / 121

2- انسان / 22

3- بقره / 35

4- تحريم / 10

 5-بقره / 260

6-بحار، 40 / 153

 7-قصص / 21

 8-بقره / 207

9-ص / 35

10-نهج البلاغه صبحى صالح ، حكمت 77، ص 480

11-بحار الانوار، 46 / 135.

 

راه سعادتمند بودن چیست؟

راه سعادتمند بودن چیست؟

از خرد کردم سوال آیا طلا باارزش است

گفت ارزش دارد اما کیمیا با ارزش است

گفتمش از کیمیا بالاتر آیا دیده ای؟

گفت آری چشم دل را طوطیا با ارزش است

گفتمش از طوطیا بهتر چه باشد درجهان

گفت خاک بی نظیر کربلا با ارزش است

گفتمش آرامش دل چیست؟ با لبخند گفت

گفتگو کردن همیشه با خدا با ارزش است

گفتمش در روز محشر بهترین سرمایه چیست؟

گفت از هر چیز اشک بی ریا با ارزش است

گفتمش کعبه چه روزی با صفا گردد ؟بگفت

دیدن مهدی به مروه از صفا با ارزش است

گفتمش دل آرزوی جنت الماوا کند

گفت از جنت یقین بزم عزا با ارزش است

گفتمش راه سعادتمند بودن چیست؟ گفت

پیروی از مکتب شیر خدا با ارزش است



:::::وَ مَن اقتدي في دِينهِ بِعَلي بنِ اَبيطالِب فقَد اهتدي؛

:::::هركس در دينش به علي‌بن‌ابيطالب(ع) اقتدا كند حتماً هدايت مي‌شود.

:::::اَللهم اَدرِ الحق مع علي حيث دار؛

:::::خدايا حق را آن جا قرار ده كه علي(ع) هست.

:::::مَن اِتّخِذ عَلَياً اماماً لِدينه فَقَد اِستَمسَك بالعروه الوثقي في دينه و نَفسهِ؛

:::::هركس علي را امام خود قرار دهد قطعاً به دست گيره محكمي در دين و جانش دست يافته است.

فخر رازي، تفسير كبير، ج 1، ص ۲۱۰ و ۲۱۲

حضرت على عليه السلام و منجم

حضرت على عليه السلام و منجم

سعيد بن جبير(1) كه از ياران با وفاى امام سجاد عليه السلام مى باشد نقل مى كند: يكى از دهقانهاى ايرانى كه ستاره شناس بود، هنگاميكه حضرت براى جنگ (با خوارج نهروان ) خارج مى شد به نزد حضرت آمد و بعد از تحيت گفت :
اى اميرالمؤمنين ستاره هاى نحس و شومى طلوع كرده است ، و در مثل اين روز، شخص حكيم بايد خود را پنهان كند، و امروز براى شما، روز سختى است ، دو ستاره به هم رسيده اند و از برج شما آتش شعله ور است ، و جنگ براى شما موقعيت ندارد! حضرت امير عليه السلام فرمود: واى بر تو اى دهقانى كه از علائم خبر مى دهى و ما را از سرانجام كار مى ترسانى ، آيا مى دانى جريان صاحب ميزان و صاحب سرطان است ؟ آيا مى دانى اسد چند مطلع دارد؟
مرد منجم گفت : بگذار نگاه كنم و سپس اصطرلابى را كه در آستين داشت درآورد و شروع كرد به بررسى و محاسبه .
حضرت على عليه السلام لبخندى زد و فرمود: آيا ميدانى شب گذشته چه حوادثى رخ داد؟ در چين خانه اى فرو ريخت ، برج ماجين شكاف برداشت ، حصار سرنديب سقوط كرد، فرمانده ارتش روم از ارمنيه شكست خورد (يا او را شكست داد) بزرگ يهود ناپديد شد، مورچه گان در سرزمين مورچه ها به هيجان آمدند، پادشاه افريقا نابود شد، آيا تو اين حوادث را مى دانى ؟
مرد منجم گفت : نه يا اميرالمؤمنين .
حضرت فرمود:... در هر عالمى هفتاد هزار نفر ديشب به دنيا آمد و امشب همين تعداد خواهند مرد، و اين مرد و با دست خود به مردى بنام سعد بن مسعده حارثى لعنه الله كه جاسوس خوارج در لشكر حضرت امير عليه السلام بود اشاره نمود- جزء همين اموات خواهد بود. آن مرد جاسوس وقتى حضرت به او اشاره كرد، گمان كرد حضرت دستور دستگيرى او را داده است در همان حال در جا از ترس جان داد!
مرد منجم با ديدن اين صحنه به سجده افتاد سپس حضرت در ادامه سخن فرمود: من و اصحابم نه شرقى هستيم و نه غربى ، مائيم برپادارنده محور (دين و هستى ) و نشانه هاى فلك .
و اينكه گفتى از برج من آتش شعله مى كشد بر تو لازم بود كه به نفع من حكم كنى نه بر ضرر من ، چرا كه نور آن (آتش ) پيش من است و سوزاندن و شعله اش به دور از من ، و اين مساله اى پيچيده است ، اگر حسابگر هستى آنرا محاسبه كن .(2)


1- سعيد بن جبير را از اصحاب امام سجاد عليه السلام شمرده اند، او بدست حجاج به خاطر پيروى از اهل بيت عليهما السلام به شهادت رسيد.
به فقه و زهد و عبادت و تفسير شهرت داشت ، او را ژرف انديش آگاه مى گفتند، گويند در دو ركعت نماز يك ختم قرآن مى كرد، زمانى كه او را نزد حجاج بردند، به او گفت : تو شقى بن كسير هستى ؟ سعيد گفت : مادرم بهتر مى دانست كه مرا سعيد بن جبير نام گذاشت ! حجاج گفت : راجع به عمر و ابوبكر چه مى گويى ؟! آنهادر بهشتند يا جهنم ؟ سعيد گفت : اگر وارد بهشت شده بودم و ساكنين آنرا ديده بودم ، مى دانستم چه كسى آنجاست و اگر وارد جهنم شده بودم و اهل آنرا مى ديدم ، ساكنين آنرا مى شناختم ، حجاج گفت : نظر تو راجع به خلفا چيست ؟ سعيد گفت : من وكيل آنها نيستم . حجاج گفت : كداميك از آنها نزد تو پسنديده ترند؟ سعيد گفت : هر كدام كه خداوند بپسندد. حجاج گفت : كداميك نزد خداوند پسنديده تر است ؟ سعيد گفت : اين را كسى مى داند كه اسرار و نجواى آنها را مى داند. حجاج گفت : نمى خواهى مرا تصديق كنى ؟ سعيد گفت : نمى خواهم ترا تكذيب كنم (معجم رجال الحديث ، ج 8،ص ‍ 113)

و سر انجام در سال 95 هجرى در سن 49 سالگى به دست حجاج كشته شد.


2- الاحتجاج ، ج 1، ص 355، مدينه المعاجز، ص 118 از مناقب الفاخرة .

منبع:پيشگوييهاي امام علي عليه السلام

داعیان عدالت

نمونه اي از عدالت حضرت امیر المومنين علي ابن ابي طالب (علیه السلام) براي:

 !!!!  داعيان عدالت   !!!!

هستند افرادي كه از بيان وگفتار خيلي خوب برخوردارند.موقع سخنراني به زيبايي سخن مي گويند وحرفهايشان دلرباست.چنان بياني دارند كه انسان را مجذوب خود مي كنند.به عنوان مثال در فيلم مختارنامه ديديم كه عبيد الله ابن زياد نمونه اي از اين گونه افراد بود كه درسخن گفتن وايراد كلمات خيلي فصيح وداراي بلاغت بود.خيلي دين دان بود،عالم به دين بود،ولي ديندار نبود.و افرادي كه در چنين جامعه اي زندگي مي كنند نقش ووجود حسين ابن علي(ع)راكاذب مي دانند.ابن زيادهايي هستندكه خوب حرف مي زنند و در موقع سخن خوب گريه و زاري مي كنند، خدا را به خوبي ندا مي زنند ولي درپشت پرده مي بيني كه اينها اصلا خدايي ندارند وبه هيچ خدايي ايمان ندارند.وخوبي آنها در ظاهر براي عوام فريبي بود....

ادامه نوشته

تحقير مؤمن

تحقير مؤمن

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْكِيناً لَمْ يَزَلِ اللَّهُ لَهُ حَاقِراً حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ إِيَّاهُ
امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس مؤمن فقيرى را كوچك بشمارد، خداوند همواره او را كوچك شمارد تا زمانى كه او دست از تحقير مؤمن بردارد.


عَنْهُ قَالَ مَنِ اسْتَذَلَّ مُؤْمِناً أَوْ حَقَّرَهُ لِفَقْرِهِ وَ قِلَّةِ ذَاتِ يَدِهِ شَهَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِمَا يَفْضَحُهُ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ لَا مَحَالَةَ
امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس مؤمنى را به خاطر فقرش و كمى مالش خوار كند يا كوچك شمارد، سرانجام خداوند روز قيامت بين مردم او را به چيزى مشهور نمايد كه او را رسوا نمايد.


عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ فِي مُحَارَبَتِي
امام صادق عليه السّلام از قول رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس به يكى از دوستانم اهانتى كند، با من اعلان جنگ نموده است .


عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تُحَقِّرُوا فُقَرَاءَ شِيعَتِنَا- فَإِنَّهُ مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِنْهُمْ فَقِيراً وَ اسْتَخَفَّ بِهِ حَقَّرَهُ اللَّهُ وَ لَمْ يَزَلْ مَاقِتاً لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ
امام صادق عليه السّلام فرمود: فقيران شيعه ما را تحقير نكنيد، زيرا هر كس مؤمن فقير شيعه اى را تحقير كند و او را خوار سازد، خداوند او را تحقير كند، و همواره در اين خوارى مى ماند تا دست از تحقيرش بردارد.


عَنِ الْبَجَلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَسْتَخِّفُوا بِفُقَرَاءِ شِيعَةِ عَلِيٍّ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ يُشَفَّعُ فِي مِثْلِ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ
امام صادق عليه السّلام فرمود: به فقيران شيعه على عليه السّلام توهين نكنيد، زيرا يك نفر از آنان روز قيامت مى تواند به اندازه قبيله ربيعه و مضر شفاعت كند.


عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدِ اسْتَقْبَلَنِي بِمُحَارَبَتِي
امام صادق عليه السّلام از قول رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس يكى از دوستان مرا مورد اهانت قرار دهد، با من اعلان جنگ نموده است .


عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لَيَأْذَنُنِي بِحَرْبٍ مَنِ اسْتَذَلَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي
معلّى بن خنيس گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه فرمود: خداوند متعال مى فرمايد:
هر كس بنده مؤمنم را خوار كند بايد آماده جنگ با من شود، و من زودتر از همه به يارى دوستانم مى شتابم .


عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْهُ قَالَ مَنْ عَظَّمَ دِينَ اللَّهِ عَظَّمَ حَقَّ إِخْوَانِهِ
امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس دين خدا را بزرگ بدارد، حق برادرانش را بزرگ داشته است .


عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَأْذَنُنِي بِحَرْبٍ مَنْ أَذَلَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ وَ لْيَأْمَنْ غَضَبِي مَنْ أَكْرَمَ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ
امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: هر كس بنده مؤمنم را خوار سازد با من اعلان جنگ نموده ، و هر كس بنده مؤمن مرا گرامى دارد از غضب من در آسايش است .


عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ قَضَى حَاجَةَ الْمُؤْمِنِ مِنْ غَيْرِ اسْتِخْفَافٍ مِنْهُ أُسْكِنَ الْفِرْدَوْسَ
امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس بدون منّت و تحقير نمودن حاجت مؤمنى را بر آورد، در بهشت جاى داده شود.


مشكاة الانوار فى غرر الاخبار