دعا براي فرج آقا را فراموش نكنيد
يكي از بستگان نزديك شهيد بزرگوار «امانالله خرّمي» نقل ميکرد كه، مدتي در اين فكر و انديشه بودم كه بهترين عملي كه موجب رضايت شهدا از ما ميشود چيست؟
به همين منظور، در روز تاسوعا قصد كردم كه به گلزار شهدا، سر قبر شهيد خرّمي و ديگر شهيدان بروم و ضمن قرائت فاتحه با التجا و التماس متوسل به اين بزرگواران بشوم تا شايد در فهم و درك اين موضوع به بنده نظر لطف و عنايتي كنند. تا اينكه در شب عاشوراي همان سال با آنكه من عادت داشتم هر سال عاشورا را تا صبح بيدار بمانم و به اصطلاح شب زندهداري كنم، ولي آن شب عاشوراي به يادماندني از قضا خوابم برد، در حالي كه خستگي عجيبي تمام بدنم را فرا گرفته بود، به هر حال به خواب رفتم. در عالم رؤيا ديدم كه كنار ورودي گلزار شهدا ايستادهام. تمامي شهدا را ميديدم كه در محوطة گلزار رفت و آمد داشتند. برايم خيلي عجيب بود. داخل گلزار شهدا شدم. ديدم شهيد سعيدي و شهيد حاج ناصر رسولي با تبسم شيريني سلام كردند و گفتند: سؤالي را كه داري از امان الله بپرس (منظور شهيد خرّمي) و برو زيرا امشب آقا امام زمان (ع) با ما مجلس خصوصي دارند. همان لحظه ديدم شهيد امان الله خرّمي آمدند و گفتند:
آقا امام زمان(ع) و نائبش را تنها نگذاريد و با اعمال نيك و دعاي از دل برخاسته، براي ظهورش دعا كنيد.
بعد از تمام شدن صحبتهاي شهيد خرّمي، از توجهشان بسيار تشكر كردم و هنگام خداحافظي، شهيد سعيدي سه بار فرمودند:
دعا براي فرج آقا را فراموش نكنيد.
در اين هنگام از خواب بيدار شدم. آري آنچه شهدا را راضي ميكند دعاي براي فرج امام زمان ـ روحي له الفداء ـ است.
پينوشت:
٭ برگرفته از کتاب: امام زمان(ع) و شهدا، نوشتة سلیم جعفری.
ماهنامه موعود شماره 91
به همين منظور، در روز تاسوعا قصد كردم كه به گلزار شهدا، سر قبر شهيد خرّمي و ديگر شهيدان بروم و ضمن قرائت فاتحه با التجا و التماس متوسل به اين بزرگواران بشوم تا شايد در فهم و درك اين موضوع به بنده نظر لطف و عنايتي كنند. تا اينكه در شب عاشوراي همان سال با آنكه من عادت داشتم هر سال عاشورا را تا صبح بيدار بمانم و به اصطلاح شب زندهداري كنم، ولي آن شب عاشوراي به يادماندني از قضا خوابم برد، در حالي كه خستگي عجيبي تمام بدنم را فرا گرفته بود، به هر حال به خواب رفتم. در عالم رؤيا ديدم كه كنار ورودي گلزار شهدا ايستادهام. تمامي شهدا را ميديدم كه در محوطة گلزار رفت و آمد داشتند. برايم خيلي عجيب بود. داخل گلزار شهدا شدم. ديدم شهيد سعيدي و شهيد حاج ناصر رسولي با تبسم شيريني سلام كردند و گفتند: سؤالي را كه داري از امان الله بپرس (منظور شهيد خرّمي) و برو زيرا امشب آقا امام زمان (ع) با ما مجلس خصوصي دارند. همان لحظه ديدم شهيد امان الله خرّمي آمدند و گفتند:
آقا امام زمان(ع) و نائبش را تنها نگذاريد و با اعمال نيك و دعاي از دل برخاسته، براي ظهورش دعا كنيد.
بعد از تمام شدن صحبتهاي شهيد خرّمي، از توجهشان بسيار تشكر كردم و هنگام خداحافظي، شهيد سعيدي سه بار فرمودند:
دعا براي فرج آقا را فراموش نكنيد.
در اين هنگام از خواب بيدار شدم. آري آنچه شهدا را راضي ميكند دعاي براي فرج امام زمان ـ روحي له الفداء ـ است.
پينوشت:
٭ برگرفته از کتاب: امام زمان(ع) و شهدا، نوشتة سلیم جعفری.
ماهنامه موعود شماره 91
+ نوشته شده در بیست و نهم تیر ۱۳۸۹ ساعت 16:2 توسط گدای درگه زهرا
|