يكي از ارزشها وكمالاتي كه هرانساني به دنبال آن است وهمواره درزندگي مي خواهد به آن برسد واگر رسيده است تلاش مي كند آن را حفظ كند عزت است. همانگونه كه يكي از ضد ارزشها كه انسان هميشه از آن گريزان بوده ذلت است. عزت به معناي   بلندي وارتفاع وحالتي است كه درآن حالت شخص يا شي دست نيافتني مي شود ونمي توان برآن سلطه پيدا كرد ازهمين روبه قدرت وغلبه نيز تعريف شده است زيرا شي يا شخص سلطه ناپذيرنسبت به خواسته كسي كه سلطه طلب است غلبه كرده واورا مقهورخود ساخته است. درمقابل ذلت به معناي خواري، نرمش وپستي(دربرابر بلندي) است كه لازمه اش مقهوريت ومغلوبيت است.

سخن اول: تمام عزّت و بلند مرتبگی ویژه خداوند است

قرآن كريم درستايش مسلمانان خوب وشايسته مي فرمايد :

« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (مائده /54 ) « اي كساني كه ايمان آورده ايد اگركسي ازشما از دينش برگردد به زودي خدا قومي را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد وآنان نيز خدا را دوست دارند نسبت به مؤمنان ذليل وخوار ونسبت به كافران عزيز وسربلند هستند درراه خدا جهاد مي كنند وازملامت ملامتگران نمي ترسند اين فضل الهي است كه به هركس بخواهد مي بخشد وخدا فراخ رحمت ودانا است »

آنچه از آيات قرآن فهميده مي شود اين است كه انسانهاي دنيا گرا وظاهر بين كه قلب هاي شان از ايمان ويقين خالي است ودل درگرو جاذبه هاي دنيا دارند عوامل عزت را در زر وزور وقوم وقبيله مي بينند خيال مي كنند اگر پول بيشتر داشته باشند يا زور زيادتر داشته باشند ياقوم وقبيله اي بزرگتر داشته باشند عزيزترند واگر اينها رانداشت ذليل وخوار وضعيف اند: قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطي‏ أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّه ( هود : 92) « شعيب گفت: اى قوم، آيا طايفه من عزتش نزد شما بيش از خداست؟»

وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَرا (كهف : 34) « و اين مرد كه دو باغ ميوه بسيار داشت با رفيق خود (كه مردى مؤمن و فقير بود) در مقام گفتگو و مفاخرت برآمد و گفت: من از تو به دارايى بيشتر و از حيث خدم و حشم نيز عزيزتر و توانمندترم‏»

خداوند متعال در قرآن کریم در آیات متعددی، عزّت را تماماً از آن خویش می‌داند(سوره فاطر:آیه ۱۰، سوره یونس:آیه ۶۵،سوره  نساء: آیه های ۱۳۸، ۱۳۹) و در آیات دیگر آن را بعد از خود، متعلق به رسول خدا و مؤمنین می‌داند(منافقون، ۸) و نیز می‌فرمایدهرکه راخداوند اراده نماید، عزیز وهرکه رابخواهد،ذلیل می‌گرداند.(آل عمران، ۲۶)

خد ا مي فرمايد عوامل عزت اينها نيست آن كسي كه به انسان عزت مي دهد تنها خدا است (تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ . آل‏عمران : 26) « تو به هركس كه بخواهي عزت مي دهي وهركس را كه بخواهي ذليل مي كني »

وآن چيزي كه انسان بوسيله آن عزت مي يابد ارتباط محكم واستوار با خدا يعني ايمان وطاعت است  : مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ (فاطر : 10) « هر كس سربلندى مى‏خواهد، سربلندى يكسره از آنِ خداست. سخنان پاكيزه به سوى او بالا مى‏رود، و كار شايسته به آن رفعت مى‏بخشد.»

سخنان پاكيزه ( عقايد حق ، گفته هاي حق يا هردو) وعمل صالح دونماد  ارتباط صحيح با خدا است وقرآن كريم پس از بيان اين حقيقت كه عزت  ازخدا است مي فرمايد اگر كسي بخواهد به آن عزت برسد بايد به ريسمان سخنان پاك وعمل صالح چنگ بزند واز طريق آندو به خدا برسد چنانكه عكس اين مطلب نيز در قرآن آمده است يعني كساني كه اين ارتباط را ناديده گرفته وبه معصيت ومخالفت دستورات خدا برخاسته اند به ذلت وخواري دنيا وآخرت گرفتار شده اند مانند قوم يهود : وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (آل‏عمران : 112) « و [داغ‏] خوارى و نادارى بر [پيشانى‏] آنان زده شد، و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا كه آنان به نشانه‏هاى خدا كفر ورزيده بودند، و پيامبران را بناحق مى‏كشتند اين، از آن روى بود كه سركشى نموده، و از حد درگذرانيده بودند.»

در دعاء عرفه به نقل از سالار شهیدان می‌خوانیم که تمام عزّت و بلند مرتبگی ویژه خداوند است و هر که خدا را دوست بدارد عزیز والّا ذلیل خواهد بود. حضرت علی ـ علیه‌السّلام ـ در حدیثی ضمن رد هر گونه اعمال سلطه‌ای می‌فرمایند: هر عزیزی که تحت قدرت و سلطه‌ای قرار بگیرد ذلیل خواهد بود، همچنین ایشان در جاهای دیگر هر عزّت غیر خدائی را ذلّت تلّقی نموده و معتقدند طلب عزّت فقط از خدا شایسته است و هر کس عزّت را به غیر از او طلب کند هلاک خواهد گشت، و نیز ایشان در جای دیگر می‌فرمایند هیچ عزّتی بالاتر از بردباری نیست.

امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ نیز ضمن رفیع دانستن جایگاه مؤمن وعزّت والای اومی‌فرمایند خداوند اختیار هر کاری را به مؤمن داده بجز این‌که او اختیار ندارد خود را ذلیل نماید. و در حدث دیگری ایشان راستی را مایه عزّت و نادانی را مایه ذلّت توصیف می‌نمایند. امام سجاد ـ علیه‌السّلام ـ اطاعت از اولی الامر، فرمان بردن از فرمان روایان الهی را کمال عزّت دانسته‌اند.

ـ ائمه اطهار(ع)موجبات عزّت رادراطاعت ازخداوند متعال،قطع طمع از مردم ویاچشم نداشتن به دست مردم ،پروا داشتن از خداوند، خوار بودن در برابر حق، انصاف، بخشش، پای‌بندی به حق، گذشت، فروتنی، مناعت طبع، توکل، حفظ زبان، فروخوردن خشم، صبر وشکیبائی، قناعت و... معرفی کرده اند. به عنوان نمونه:

1-  خداوندمتعال خطاب به داود ـ علیه‌السّلام ـ فرمودند: ای داود من عزّت را در اطاعت خود قرار داده‌ام در حالی که مردم آن را در خدمت به سلطان جستجو می‌کنند و لذا آن را نمی‌یابند.

2- همچنین در حدیث است که لقمان در نصیحت به فرزند خویش فرمود: اگر می‌خواهی عزّت دنیا را به دست آوری، طمع خویش را از آن چه مردم دارند قطع کن زیرا پیامبران و صدیّقان به سبب برکندن طمع خویش به آن مقامات رسیده‌اند.

و...

سخن دوم: ذلّت در پرتو عزت جویی ازغیر خدا

در خصوص ذلّت نیز احادیث و روایات بسیاری وارد شده که به بعض آن‌ها اشاره میکنم:

امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ الگو و پرچمدار عزّت آفرینی و ذلّت ستیزی در نزد شیعیان جهان، در این خصوص مرگ با عزّت را بر زندگی توأم با ذلّت ترجیح می‌دهند ایشان در روز عاشورا خطاب به لشگر یزید فرمودند:آگاه باشیدکه این ملعون مرا میان دو امر مغیّر کرده است: میان شمشیر و ذلّت، امّا هیهات که من تن به ذلّت وپستی ودهم زیراکه خداو رسول او و نیاکان وتربیت کنندگان ماهرگزخواری رانپذیرندوهلاکت زبونانه رابرکشته شدن شرافتمندانه ترجیح ندهند.

از مولای متقیان علی ـ علیه‌السّلام ـ نیز عبارتی به همین مضمون وارد شده است و یا ایشان در جای دیگر ضمن توصیه به قناعت نمودن به اندک، انسانها را از پذیرش ذلّت وخواری بر حذر می‌داند امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ نیز می‌فرمایند: خدای متعال اختیار هر کاری را به مومن داده است امّا اختیار خوار کردن خویش را به او نداده است.

در احادیث مختلف موارد گوناگونی به عنوان عوامل خوار کننده انسان قلمداد گردیده است از جمله پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بخل ورزیدن، اشتغال به داد و ستد و رها کردن جهاد در راه خدا را از عوامل خوار کننده انسان می‌دانند حضرت علی ـ علیه‌السّلام ـ در تبیین عوامل خوار کننده انسان به عواملی همچون طمع، پرده برداشتن از گرفتاری شخصی در نزد دیگران و عزّت جوئی نزد غیر خداوند اشاره می‌فرمایند، امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ نیز در حدیثی، دلبستگی به زندگی دنیا را مایه خواری می‌دانند و در احادیث دیگر ستمگری و ظلم را مایه ذلّت و خواری بیان می‌فرمایند، امام حسن مجتبی ـ‌علیه‌السّلام‌ـ نیز ترس از راستی را مایه ذلّت می‌دانند.

بنا براين عزت تنها يك راه دارد كه عبارت است از ايمان وعمل صالح.

ودربرابر آن معصیت خداوند ومخالفت با دستورات الهی نتیجه ای جزذلت نخواهد داشت.

ولی سوال مهمی درپیش رو است که چرا فقط بايد از خدا عزت را طلب كرد؟

جواب این سوال را از کتاب شریف تفسير نمونه، جلد18، صفحه 212 خواهم داد.

درکتاب فوق الذکر آمده است:

«عِزَّت» به گفته «راغب» در «مفردات» در اصل، آن حالتى است كه انسان را مقاوم، و شكست ناپذير مى سازد، به زمينهاى صلب و محكم نيز به همين جهت «عزاز»(بر وزن اساس) مى گويند.

از آنجا كه تنها ذات پاك اوست كه شكست ناپذير است، و گر نه همه مخلوقات به حكم محدوديتشان، قابل شكستند، لذا تمام عزت از آن اوست، و هر كس عزتى كسب مى كند، از بركت درياى بى انتهاى اوست.

در حديثى از «انس» نقل شده كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: إِنَّ رَبَّكُمْ يَقُولُ كُلَّ يَوْم أَنَا الْعَزِيزُ، فَمَنْ أَرادَ عِزَّ الدّارَيْنِ فَلْيُطِعِ الْعَزِيزَ!: «پروردگار شما همه روزه مى گويد: منم عزيز! و هر كس عزت دو جهان خواهد، بايد اطاعت عزيز كند»!.

در حقيقت، انسان آگاه، بايد آب را از سرچشمه بگيرد، كه آب زلال و فراوان آنجاست، نه از ظروف كوچك و مختصرى كه هم محدود است و هم آلوده، و در دست اين و آن مى باشد.

در حالات امام حسن بن على(عليهما السلام) مى خوانيم: در ساعات آخر عمرش، هنگامى كه يكى از ياران به نام «جنادة بن ابى سفيان» از او اندرز خواست، نصايح ارزنده و مؤثرى براى او بيان فرمود، از جمله اين بود: وَ إِذا أَرَدْتَ عِزّاً بِلا عَشِيرَة وَ هَيْبَةً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللّهِ إِلَى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ: «هر گاه بخواهى بدون داشتن قبيله عزيز باشى، و بدون قدرت حكومت، هيبت داشته باشى، از سايه ذلت معصيت خدا بدر آى، و در پناه عزت اطاعت او قرار گير»!.

و اگر مى بينيم در بعضى از آيات قرآن، «عزت» را علاوه بر خداوند، براى پيامبر(صلى الله عليه وآله)و مؤمنان قرار مى دهد: «وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِيْنَ».( منافقون، آيه 8.)

به خاطر آنست كه، آنها نيز از پرتو عزت پروردگار، كسب عزت كرده اند، و در مسير طاعت او گام بر مى دارند.

بنا براين عزت تنها يك راه دارد كه عبارت است از ايمان وعمل صالح.

ودربرابر آن معصیت خداوند ومخالفت با دستورات الهی نتیجه ای جزذلت نخواهد داشت.

التماس دعا

یاعلی

منابع:

1.   قرآن کریم

2.   عزت وذلت ازنگاه قرآن،سيد موسي صدر

3.   تفسیر نمونه

4.سایت استاد حسین انصاریان

5.میزان الحکمه